عنوان شماره: زمستان 99 عنوان به فارسی: مقایسه پیش آگهی یک ماهه، سه ماهه، شش ماهه و یک ساله درمان بیماران مبتلا به افزایش بدخیم فشار داخل مغزی به وسیله شیوه های دکامپرسیو کرانیوتومی و کرانیوتومی هینج (لولا) در بیمارستان سینا در سال های 1395-1396
فایل PDF این مقاله: از صفحه: 21 تا صفحه: 39
خلاصه به فارسی: زمینه و هدف: کاهش مرگ و میر و ناتوانی هدف اصلی کرانیال دکامپرشن در بیماران با افزایش بدخیم فشار داخل جمجمه به علت¬های متفاوت از جمله آسیب تروماتیک مغزی، انفارکتوس ایسکمیک و غیره می¬باشد. در حال حاضر روش متداول جهت کرانیال دکامپرشن انجام دکامپرسیو کرانیوتومی می¬باشد که اثر مثبت آن روی کاهش فشار داخل جمجمه و پیش آگهی بیماران نشان داده شده است. در این مطالعه پیش آگهی کوتاه مدت و طولانی مدت بیماران مبتلا افزایش بدخیم فشار داخل جمجمه را در دو گروه دکامپرسیو کرانیوتومی و هینج کرانیوتومی با هم مقایسه می¬کنیم.
مواد و روشها: در این مطالعه که به صورت کارآزمایی بالینی و تصادفی کنترل شده انجام شد، 38 بیمار با تشخیص افزایش بدخیم فشار داخل جمجمه به دلیل اثر فشاری ناشی از علت¬های انفارکتوس ایسکمیک، آسیب تروماتیک مغزی و خونریزی ایدیوپاتیک داخل مغزی و نیاز به انجام کرانیال دکامپرشن داشتند، به صورت تصادفی در دوگروه دکامپرسیو کرانیوتومی و کرانیوپلاستی هینج (لولا) قرار گرفتند.
یافتهها: در این مطالعه 38 بیمارمعیارهای ورود به مطالعه را داشتند که 19 بیمار تحت دکامپرسیو کرانیوتومی و 19 بیمار کرانیوپلاستی هینج (لولا) قرار گرفتند. میانگین تعداد روزهای تحت ونتیلاسیون، بستری دربخش مراقبت¬های ویژه و بستری در بیمارستان در گروه دکامپرسیو کرانیوتومی به ترتیب 27/26± 29، 30/26±79/32 و 28/27±16/47 و در گروه کرانیوپلاستی هینج (لولا) به ترتیب 21/30±21/24، 30±84/27 و 41/35±53/38 بود که از نظر آماری تفاوت معناداری نداشتند. میزان مرگ و میر در طول یک سال برای هر گروه 3/26% بوده است. 9 بیمار در گروه دکامپرسیو کرانیوتومی و 6 بیمار در گروه کرانیوپلاستی هینج (لولا) تشنج داشته¬اند. در گروه دکامپرسیو کرانیوتومی 2 بیمار نیازمند تعبیه شانت شدند و برای یک بیمار جهت کنترل هیدروسفالی درناژ ونتریکولار (بطنی) تعبیه شد و در گروه کرانیوپلاستی هینج (لولا) برای 2 بیمار جهت کنترل هیدروسفالی درناژ ونتریکولار (بطنی) استفاده شد. دو بیمار در گروه کرانیوپلاستی هینج (لولا) دچاراستیومیلیت شدند و یک بیمار از گروه دکامپرسیو کرانیوتومی پس از کرانیوپلاستی دچار استیومیلیت شد و یک بیمار دچار عفونت فلپ استخوان در ربع فوقانی شکم در محل ذخیره فلپ شد. درصد اتساع مغزی در بیماران دکامپرسیو کرانیوتومی 22/10% که بیشتر از بیماران کرانیوپلاستی هینج (لولا) با 69/8% بوده که از نظر آماری معنادار نبود. در گروه دکامپرسیو کرانیوتومی 6 بیمار و در گروه کرانیوپلاستی هینج (لولا) 3 بیمار یافته¬های ساب دورال افیوژن داشتند. پیش آگهی فانکشنال بیماران در انتهای بازه زمانی 90-30 روز 90 تا 180 روز و 180 تا 365 روز با MRS و GOS در دو گروه دکامپرسیو کرانیوتومی و کرانیوپلاستی هینج (لولا) از نظر آماری تفاوت معناداری نداشت.
نتیجهگیـری: به نظر می¬رسد کرانیوپلاستی هینج (لولا) با توجه به عوارض کمتر و پیش آگهی کوتاه مدت و طولانی مدت مشابه با دکامپرسیو کرانیوتومی می¬تواند جایگزین مناسبی برای کرانیال دکامپرشن در بیماران افزایش بدخیم فشار داخل جمجمه با علت¬های انفارکتوس ایسکمیک، آسیب تروماتیک مغزی، خونریزی ایدیوپاتیک داخل مغزی باشد. با انجام کرانیوپلاستی هینج (لولا) تحمیل یک عمل جراحی ماژور (کرانیوپلاستی) و بار مالی از روی دوش بیمار و سیستم درمان برداشته می¬شود.
کلمات کلیدی به فارسی: افزایش بدخیم فشار داخل مغزی، کرانیوتومی دکامپرسیو، کرانیوتومی هینج